در اين ايام، سه مهم پيش رو داريم: اول، نسبت به خودمان، دوم نسبت به مردم و سوم، نسبت به صاحب اين ايام. هرسه، بحثش مفصل است، اما اجمال مطلب اين است كه فرصتي براي شما پيش آمده و اين فرصت برقآسا ميگذرد و حسرت كبرايش براي فرد فرد ما ميماند. در حاليكه هريك از شما ميتوانيد امر هدايت نفوس را متصدي بشويد.
ــ اول، نسبت به خودمان: این حديث را خوب بفهميد که: «اشراف امتي حمله القرآن و اصحاب الليل ـ بهترین امت من، حاملان قرآن و شبزندهداران هستند». اولاً امت او چه امتي است؟ «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ.» اين ارزش امت اوست. شهدا بر عموم بشر امت اويند. حال بايد ديد اشراف اين امت كياناند؟ آن هم اشرافي كه حضرت خاتم(ص) سكه شرف به سينه آنها نصب كند. «اشراف امتي حملةالقرآن و اصحابالليل».
ــ از امروز شروع كنيد بدون استثنا، هيچ شب و روزي بر شما نگذرد، مگر با اين عمل. اما روز، حملةالقران؛ «فاقروا ماتيسر من القرآن.» آن اندازه كه ميسر است قرآن بخوانيد، ولي راه بايد طوري رفت كه سريع به مقصد رسيد. تمام دقائق كمال در روايات متشتت است. بايد اينها را جمع كرد. اين جا اين جمله را فرموده و جاي ديگر باز فرموده چطور حامل قرآن شو. «قرآن بخوانيد، اما آن قرآن را هديه كنيد به صاحب عصر ولي زمان (عج)». عمل را از خود منقطع و به او متصل كنيد. چه ميكند اين فرموده؟ بحث فني عظيمي دارد. خود انقطاع عمل از نفس و ربط عمل به مبدأ فيض وجود. حكم اكسيري پيدا ميكند كه فلز را منقلب ميكند.
ــ اما كلمه دوم، به اصحاب الليل مربوط است. به هر وضعي كه هست، آخر شب بيدار شويد و روي اين مطالب فكر كنيد. بالاترين مقام چه مقامي است؟ مقامي كه خدا براي شخص اول عالم معين كرده است. ديگر از نظر عقل و نقل غير از اين غيرمعقول است. چنين مقامي را خدا به همچو كسي وعده داد، اما به يك خصوصيت فرمود: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» از اين جا بايد فهميد چطور عمر ما گذشت و راه را طي نكرديم. به اين شرف نرسيديم.
ــ اشراف امتي حملةالقرآن و اصحاب الليل. اگر اين طور شديم، نفس ما به مبدأ نور وصل ميشود. از آن جا مدد ميشود. آن وقت است كه بشر خواهد فهميد اثر تربيت اين دين چيست؟ اين كاري است كه بايد با خودمان كنيم.
ــ دوم، نسبت به مردم: اما كاري كه با مردم است اینكه اين فرصتها از دست نرود. سعي كنيد در اين دهه كه بهار حيات دلهاست به هر قيمتي كه هست اين دو كار را انجام دهيد؛ چرا كه بالاتر از اين دو پيش خدا هيچ عملي نيست: يك گمراه از خدا را به خدا برگردانيد؛ عبد آبق از اين مولا را برگردانيد به عبوديت او ؛ و يك كسي كه امام زمانش را گم كرده با ولي عصر (عج) آشنايش كنيد.
ــ مجالستان را منحصراً در اين دو كلمه صرف كنيد. ارزش اين دو مقوله به حدي است كه نبايد وقت را ببازيد و از دست بدهيد. اول، آن قرآن و شبزندهداري را عملي كنيد. بعد متصدي هدايت مردم شويد. آن وقت، اثرش اين است اگر يك گنهكار را از گناه توبه دهيد و بيگانه از امام زمان (عج) را با او آشنا كنيد. اجرش، ثواب صد سال است كه همه روزها را روزه بگيريد و شبها تا به صبح عبادت كنيد. «اغتنموا الفرص ـ فرصتها را از دست ندهيد».
ــ سوم، نسبت به صاحب اين ايام: بايد وظيفهمان را نسبت به صاحب اين ايام بدانيم و بفهميم كه چه خوني ريخته شده است؟ هيچ دانستيم كه چه كسي كشته شد؟ «شيخ طوسي»، «شيخ صدوق» و «ابن قولويه» اين روايت را نقل كردهاند. مختصري از اين روايت بس است. اين نص حديث صحيحي است كه مثل «شيخ انصاري» در موارد احتياط در نفوس طبق سند اين حديث فتوا ميدهد. در اين حديث مسأله اين است: «اشهد انّ دمك سكن فيالخلد ـ شهادت ميدهم خون تو در خلد مسكن كرده است». كيست كه بفهمد حسين بن علي كيست؟ خلد كجاست؟ در آن ملأ اعلي كه مركز قديسين عالم است، خون او زينت آن عالم است. كسي كه جسمش آنجاست، روحش كجاست؟ كيست كه بفهمد چه كسي كشته شد؟ چطور كشته شد؟ براي چه كشته شد؟
ــ ما در آن حد نيستيم كه خود او را بشناسيم. بايد نگاه كنيم ببينيم آن آخرين مرحلهاي كه شعاع وجود او تابيده به كجا رسيده، بعد كشف كنيم كه آن آفتاب چيست وكجاست؟ وقتي شعاعش به زائر قبرش ميخورد، اثرش معلوم ميشود. فرمود: «پياده اگر بروي به هر قدمي يك حسنه برايت مينويسند و يك سيئه محو ميكنند. سواره بروي به هرجا كه سُم اسبت برسد به هر قدمي يك حسنه ثبت و يك سيئه محو ميشود». يعني از آنجا تصفيهات ميكنند تا لياقت پيدا كني. فرمود: «وقتي رسيدي به در حرم، خدا تو را از رستگاران قرار ميدهد». خود من هنوز متحيرم چه خبر است. وقتي رسيدي به در حرمش ميشوي از رستگاران و مفلحين. يعني چه از مفلحين؟ به قرآن رجوع كنيد و ببينيد به فلاح رسيدن چه شرايطي دارد؟ بعد بفهميد اين دستگاه چه دستگاهي است.
ــ در سوره مؤمنون ميخوانيم: «قد افلح المومنون الذين هم في صلاتهم خاشعون.» تا برسد به اينجا كه «والذين هم عن اللغو معرضون.» وقتي به اين جا رسيد، ميشود «المفلحون.» اين مقام به قدري عظيم است كه «ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلاة و مما رزقناهم ينفقون والذين يومنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و بالاخرة هم يوقنون اولئك علي هدي من ربهم و اولئك هم المفلحون.» اين چه اكسيري است كه اين طور منقلب ميكند؟ آهني را به طلاي احمر مبدل ميكند كه در راه قبر او قدم زده است.
ــ فرمود: «وقتي از مناسكت فارغ شدي خدا تو را از فائزين مينويسد». اينجا حج خود خداست. حج قصد است و مقصد در آنجا عبارت است از كعبه، اما مقصد در اين زيارت، خود خداست؛ چون به نص صحيح: «من زار الحسين بكربلا كان كمن زارالله في عرشه». پس از حج خدا كه فارغ شدي، فرمود: «وقتي فرغت من مناسكك، خدا مينويسد تو را از فائزين». ديگر از مقام مفلحين از در قبر او، متقلب ميشود به مقام فائزين به بالا سر او. متن كلام خدا را بايد ديد تا حديث را فهميد: «الذين آمنوا وهاجروا و جاهدوا في سبيلالله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله والئك هم الفائزون». مقام فائزون اين مقام است: «يبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم خالدين فيها ابدا ان الله عنده اجر عظيم.»
ــ اين مرحله كه مرحله كمال سعادت بشري است، در گرو بالاسر قبر حسين بن علي (ع) است. كسي كه اين طور زيارت قبرش او را منقلب ميكند، آيا روز قيامت وقتي مادرش با آن پهلوي شكسته با آن بازوي ورم كرده، آن پيراهني كه به همچو خوني آغشته بر سر بيندازد، چه خواهد شد و چه خواهد كرد؟
ــ اين است كه مملكت بايد يكپارچه «يا حسين» بشود. بايد سراسر اين مملكت شيون و صيحه در عزاي يك همچو كسي باشد ... واقعه، واقعهاي است كه نص صحيح اين است: «جميعالخلائق بكت السموات السبع.» هفت آسمان بر او گريه كرد. «بكتالسموات السبع والارضون السبع و ما فيهن و ما بينهن و ما يري و ما لايري.» مردم بايد بيدار شوند. ابن حجر هيثمي كتابي در رد شيعه نوشته و در اين كتاب تصريح كرده كه تمام رجال عامه ـ آنها كه اهل حديث و نظرند ـ ضبط كردند كه وقتي سر او بالاي نيزه رفت، در تمام كره زمين هرجا سنگ از روی زمین برداشتند، خون جوشيد. وظيفه مردم در ايام عاشورا چيست؟ ... اگر دستتان از دامن او كوتاه شد، خسرالدنيا و الاخرهايد.
ــ اين دين، اين توحيد و اين قرآن فقط زنده به خون اوست. اوست كه با اين قدم و با اين عمل، كاري كرد كه تا روز قيامت اين دين آسيب نبيند. او پرده از چهره قرآن برداشت و ايمان و دين خدا را او زنده كرد. چرا يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر مثل پروانه دور قبرش ميگردند؛ چون اگر عاشوراي او نبود، آنچه انبيا و مرسلين آورده بودند به باد فنا رفته بود.
http://mosafer.h.loxblog.com